حال از تو نويسم
از تو كه آرامِ جاني
از تويي كه هميشه
غافل نيستم، تو داني
قلبم تپد دما دم
زِ عشقُ از خيالت
هر دم گيرد بهانه
چه گويمش، نالان است
تنگ است دلم تو خود ببين
خواهد تو را، هر دم ببين
اي گل من، تو نرگسم
هستي عشقم هميشگي
بياُ باش تو نازنين
فقط تو هستی زندگيم
شيرينِ من تو نرگسم
باورم كن تو عشقِ من
دستت را به من بده
تا ما شويم، اي هستي ام
نویسنده: فرهاد براي نرگسم
درباره این سایت